در گذشتگان دور دیده بودند که کلاغی ، کبکی را دید که راه می رفت. کلاغ از راه رفتن کبک و تناسب حرکات او خوشش آمده بود و به نظر کلاغ راه رفتن کبک جالب بود. مدت های طولانی به راه رفتن کبک نگاه میکرد که ناگهان به فکرش آمد که شاید نوبت آن رسیده کلاغ نباشد و از این فرصت استفاده کند تا راه برود. به همین خاطر تصمیم گرفت راه رفتن را از کبک تقلید کند اما غافل از آن که بعد از مدتی ، نه توانست همانند کبک راه برود و نه مثل قدیم رفتار خودش را انجام دهد.
سرمایه گذاری به روش کلاغی مصداق بارز تقلید کورکورانه از روی یک شخص دیگر است. مخصوصا امروزه روز که بازار بورس داغ است و هموطنان ما بدون علم و دانش وارد این عرصه شده اند دقیقا رفتاری همچون کلاغ دارند.
آنها به توصیه یک نفر ، یک کارگزار، یک سایت، بر اساس خبر رانتی و یا یک فرد به ظاهر حرفه ای در بورس سهمی را خرید و فروش می کنند و این کار را تا مدت ها ادامه می دهند که در آخر متوجه می شوند کارمزدهایی که بابت این خرید و فروش ها و حتی ضررهای که در بعضی از این معاملات نصیبش شده اگر سهم اولی رو نگه می داشت و از این سهم به اون سهم نمی پرید سود بیشتری میکرد.
این فرد سودهای فراوانی بابت کارمزدهای معاملات زیادی که انجام داده نصیب کارگزاری کرده و فقط کارگزار و دیگران را ثروتمند کرده.
حتی خیلی از این افراد که دارای علم بورسی هستند پس از آنکه وارد سهم شدند تازه به بررسی ارزشمند بودن و یا نبودن سهم می پردازند و در آخر روی زبان تمام این افراد کلماتی همچون “ای کاش….” ، “حیف شد….” ، “خوب شد که فروختم….” ، “بهتر که نخریدم….” و … نقش میبنده و با این کلمات خود را توجیه میکنند.
این رفتار دقیقا همان رفتار کلاغ هاست که میخواهند راه صدا ساله رو یک شبه برن و شبیه نخبگان بازارهای مالی کسب سود کنند.
کلاغ در ادب فارسی نماد بی فکری و تقلید کورکورانه است و تمام افرادی که از این روش استفاده میکنند همیشه درگیر استرس و نگرانی هستند.
دلیل این نگرانی و استرس ناشی از عدم آگاهی درمورد سهم و یا هر معامله ای که وارد آن شده اند خواهد بود.چون فرد از اطلاعات دیگران استفاده میکند و نمیکداند که چه زمانی باید خرید کند و چه زمانی از معامله یا سهم خارج شود به خاطر همین بطور ناخداگاه دچار استرس و نگرانی می شود.
این افراد همیشه دنبال فرصت ورود هستند و مدام از کلمه “میگن….” استفاده میکنند.
در بهترین حالت هم اگر چنین افرادی به موفقیت برسند، بسیار انگشت شمار خواهند بود و حتی سود کسب کرده آنها با مابقی سهامداران بسیار ناچیز است.
این را هم منکر نمی شویم که در بورس و شرکت ها اطلاعات نهانی وجود دارد که موجب تصمیم گیری در سرمایه گذاری و یا عدم سرمایه گذاری می شود اما در نقطه مقابل اگر فردی از این اطلاعات درون شرکت آگاه باشد از نظر عقلانی دلیل ندارد که اطلاعاتش را براحتی در اختیار دیگران قرار دهد، این افراد خیلی راحت میتوانند از اطلاعات خودشان منافع زیادی به دست بیاورند و نیازی به انتشار آن ندارند.
این را در نظر بگیرید زمانی که اطلاعاتی بدست شما برای ورود به معامله و یا خرید سهامی می رسد یکی از حالت های زیر اتفاق افتاده است:
- یکسری افراد در نظر دارند با پخش اطلاعات ارزش سهام خودشون رو بالا ببرند و شما فقط ابزاری برای پولدار شدن آنها هستید
- یا اینکه زمان خروج آنها رسیده و خریداری نیست و با پخش اخبار شما شروع به خرید میکنید و آنها از سهم خارج می شوند و شما می مانید و افول سهم
اگر به این موضوع شک دارید کافیست حدود دو ماه پیگیر اخبار شوید و آن سهم ها را دنبال کنید.
متاسفانه گاهی این سرمایه گذاران کلاغی برای پیدا کردن خبرهای دسته اول و اطلاعات و سیگنال های تازه آنقدر وقت میگذارند و برخی روزها حتی تا چندین ساعت هم به این کار اختصاص میدهند که اگر این وقت را برای آموزش قرار میدادند الان خیلی بهتر از تحلیلگران می توانستند عمل کنند.
در واقع به قول پیتر لینچ اگر بدون آگاهی و علم سهام شرکتی رو خریداری کنید ، این رفتار هیچ تفاوتی با قمار کردن نداره.
و در آخر نخبگان سرمایه گذاری می دانند که به جای کلاغ بودن باید سعی کنیم خودمان راه و روش درست تحلیل و کسب سود را فرا بگیریم و هیچ خاصیتی جز کسب تجربه و تخصص کافی در این بازار به کمک ما نخواهد آمد.